کد مطلب:315196 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:186

شفا در مجلس عزاداری
11- دوست عزیزم جناب آقای محمد امیر معظمی قزوینی می گفت:

در ایام هدم قبور ائمه ی بقیع علیهم السلام در هشتم شوال المكرم سال 1423 قمری تصادف كردم و هر دو پایم شكست. بعد از چند روزی چند نفر از رفقا همانند جناب آقای سید علی حائری طبسی، فرزند خطیب توانا حجت الاسلام و المسلمین حاج سید محمد باقر (حسین) حائری طبسی و اخوی زاده مكرم مرحوم آیت الله حاج سید محمد علی حائری طبسی قدس سره امام جمعه سابق شهرستان طبس آمدند و گفتند: بیا تا با هم به حسینیه كربلایی های مقیم قم [1] برویم، فلان مداح معروف را دعوت كرده ایم.

من گفتم: نمی توانیم با این پایم با شما بروم.

بالاخره از آنها اصرار و از من رد، كه نمی توانم، پایم شكسته است. آخرالأمر مرا با تاكسی تلفنی بردند.

در پایان مجلس وقتی جمعیت پیراهن را از بدن بیرون آوردند تا سینه زنی نمایند من هم بلند شدم و به دیوار تكیه دادم و سینه زدم، در حالی كه جمعیت صدای: یا اباالفضل! بلند كرده و سینه می زدند، ناگاه احساس كردم كه هر دو پایم خوب شد، و وقتی به منزل برگشتم، مادرم به من گفت: تو با دو عصا رفتی، چرا الآن بی عصا آمدی؟

من قضیه را برای مادرم نقل كردم.



[ صفحه 425]




[1] مؤسس: مرحوم آيةالله حاج سيد محمدعلي حائري طبسي قدس سره.